پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

پارسا جیگر مامان و بابا

همسرم روزت مبارک...

  همسر عزیزم از وقتی خانه عشقت پناهگاه خستگی ام شد،اندیشیدم که الهه عشق بهترین را نصیب من کرده است. زیبایی عشق، پاکی صداقت، اوج مهربانی و نهایت آرامش همه در کنار تو برایمان معنی پیدا کرده است. من به تو دل دادم و به چشمان تو خندیدم . به تو پیوستم و تا ابد و تا همیشه دوستت دارم . روز مرد را با یك دنیا عشق به تو تبریك می گویم . امیدوارم شمع وجودت روشن و زندگی ات همیشه سبز باشد. همسر خوبم روزت مبارک ...
17 خرداد 1391

پدر عزیزم روزت مبارک...

پدرم عاشق و بي ادعا بود در سرزمين شقايق ها و اقاقيها مثل نسيم بود ،آرام و با وقار چون جويباري زنده که ازميان دشت معرفت مي گذشت چون قطره ي شبنم بر لب گلبرگ هاي گل رز ،دل نواز مهربان بود ،چون خورشيد فروزان و پاک و ساده چون آيينه سبز بود و خرم مثل ارديبهشت و گرم مثل روزهاي تابستاني صفا و صميميت و همراهي از وجودش سرچشمه مي گرفت و اکسير مهر او، در دل همه کيميا ميکرد و محبت از لبانش فرياد ميزد، پدرم، چه زیباست بخاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو مردن و به عشق تو سوختن و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگی است بدو...
11 خرداد 1391

اولین شیطنت و بازیگوشی

  پسر قشنگم قربونت برم من که تازگیها با روروئکت کل خونه رو دور می زنی همه جا رو چک می کنی و چون چیزی جلوی دستت نیست فقط کافیه بری سمت تی وی و فلش رو توی دستگاه ببینی اونوقته که دیگه همه تلاشتو می کنی که فلش رو دربیاری بارها وسط ضبط و پخش این کار و کردی و کلی هم ذوق می کنی خودت می دونی خرابکاریه و برای همینم از انجام این کار خیلی لذت می بری. آخ جون فلش ... ...
2 خرداد 1391

روز مادر مبارک

  بارانی از عشق و کمی هم ستاره ارزانی تویی که در تبار معصومانه‌ی نگاهت، چشمان خسته‌ی من ستاره می‌چیند. خوش‌آهنگ‌ترین نغمه‌های هستی نثار قلب خسته و صبورت. روزِ به اوج نشستنت مبارک . . . مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک. مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم، پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزارا...
31 ارديبهشت 1391

پارسا و پارک

پسر عزیزم ، خوشگلم، نفسم دیشب رفتیم پارک و تو خیلی خیلی خوشحال بودی فکر کنم دلت می خواست همه اسباب بازیها رو سوار بشی برای هر کدومشون کلی ذوق می کردی ولی اینبار فقط تونستی سوار یه ماشین خاموش بشی قربونت برم که به همینم راضی بودی ولی مطمئناً دفعه های دیگه به کمتر از ترن هوایی راضی نمی شی آخه تو خیلی شیطون و بلا و بازیگوش شدی.     ...
28 ارديبهشت 1391

پارسا و جوجه کباب

  عزیزم اینجا تو دیگه هیچکس رو نمی شناسی نه من نه بابایی نه حتی یه لبخند کوچیک به دوربین فقط جوجه اینجا جوجه خوردی و کاملا مشخصه حس خیلی خوبی پیدا کردی قربونت برم با اینهمه ذوقی که برای جوجه داری چپ شدی پسرم می دونم تا حالا جوجه نخوردی حق داری نگران نباش پسرم بازهم بهت جوجه می دیم بخوری قربونت برم خب چکار کنم آخرش تموم می شه دیگه  ...
27 ارديبهشت 1391