سلام عشق مامان؛ عزیزم نوروز 93 لحظه سال تحویل خونه ی خودمون بودیم و همان لحظه عمو محمد و زن عمو و مبینا و دوست بابایی (عمو حامد) هم رسیدند و کنار هم جشن سال نو رو گرفتیم روز اول عید هم به دیدن بابابزرگ (پدری) و مامان بزرگ و دایی امیر (مادری) رفتیم روز دوم عید هم به همراه خانواده ی عمو محمد به هشت پر رفتیم خیلی خیلی خوش گذشت و لحظات خیلی خوبی رو کنار هم گذروندیم . اولین سفر شما به شمال بود و حسابی لذت بردی از کنار دریا و شن بازی و آب بازی دست نمی کشیدی با حیواناتی هم که می دیدی حسابی رابطه برقرار می کردی بهشون غذا می دادی و باهاشون بازی می کردی از کباب درست کردن و آتش فراهم کردن هم که حسابی لذت می بردی و همیشه کنار دست بابایی ب...