پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

پارسا جیگر مامان و بابا

واکسن چهار ماهگی

1391/4/25 21:49
1,317 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام پسر قشنگم اومدم تا برات خاطره ی روزی که واکسن 4 ماهگیتو زدی بگم البته الان 5 روز گذشته ولی خب رسیدگی به خودت و کارهای خونه وقتی برام نمی گذاشت آخه تو 2،3 روز کمی بهونه گیر شدی و چون ما روز اول خیلی بغلت کردیم برای اینکه زیاد اذیت نشی کمی هم بدعادت خلاصه این چند روز یا بغل بابایی یا مامان جون یا خودم بودی تا دوباره شدی همون پارسای خوب و آقای همیشگی با اینکه خاطره ی خیلی خوبی نبود و اولش با گریه ای که کردی خیلی خیلی ناراحت شدم اما تو اینقدر خوبی و به درد صبور که خیلی سریع آروم شدی و تا اومدیم خونه با دیدن دوربین مثل همیشه خوشحال منم از فرصت استفاده کردم و این عکسها رو ازت گرفتم ولی بهرحال روز سختی برای ما بود اولش برای پاهات کمپرس سرد گذاشتیم و تو هم با یک کیسه فریزر تا مدتها ساکت بودی بعد هم پاهات رو داخل آب گرم ماساژ دادیم اینطوری جای واکسنت سفت نشد و خیلی اذیت نشدی کمی که بازی کردی کم کم خسته شدی و خوابت گرفت. شب کم کم  دمای بدنت بیشتر شد البته کلا 1.5 درجه تب کردی و کمی بی قرار و ناآرام شدی. پسر گلم الهی هیچوقت مریض و بدحال نشی چون مامان و بابا طاقت این چیزا رو ندارند عزیزم لبخند قشنگت که بزرگترین و بهترین دلیل بودن ماست رو از ما نگیر الهی همه بچه ها همیشه برای پدر و مادراشون سالم و سرحال بمونند.

ای وای مامانی امروز هم دست از سر من بر نمی داری؟؟!!!!!کلافه

 باشه من آماده ام مامانی عکس بگیر خیال باطل

 

اینجا داشتی کم کم چرت می زدی شایدم داری به واکسنت فکر می کنی عزیز دلم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مهسا مامان مرسانا
8 اسفند 90 19:00
نایسل
8 اسفند 90 19:28
وای چه نازه عزیزززز دلممم


قبلا افتخار آشنایی با شما رو نداشتم مرسی از اینکه سر زدید
مامان پریسا
8 اسفند 90 23:07
به به چه پسمل نازی. چه وب خوشملی. مرسی گلم من هم با افتخار شما رو لینک کردم .امیدوارم دوستیمون مستدام باشه نه فقط همین یکبار. ممنون گلم.
مامان ماهان نفسی
9 اسفند 90 0:49
از بس که این پسر مرد کوچولو بایدم در مقابل درد واکسن اخ نگه منکه عاشقشم


منم عاشقتم خاله جوووووووونم.
مامان ریحانا
9 اسفند 90 1:31
سلام خب به سلامتی خدا رو شکر زیاد اذیت نشدید
عکسا هم خیلی خوردنی بودن مخصوصا عکس آخری


ممنونم از حضور و نظر پر از محبتتون.
محيا كوچولو
9 اسفند 90 12:34
چهارماهگيت مبارك پارساي ناز و خوشگلعكسات خيلي خوشگل بودن، ايشالله هميشه سالم باشي و تب نكنيمنم لينكت كردم
نایسل
9 اسفند 90 12:51
خوب حالا آشنا میشم
فداتتت گل پسرتو از طرف من ببوس



با کمال میل ممنونم از لطفتون.
مامان نیایش
9 اسفند 90 15:53
آخی نازی ایشالا زود خوب میشی حتما الان دیگه بهتر شدی عزیزم عکسات هم خیلی با نمک و ناز شده ایشالا همیشه سالم باشی


مرسی خاله جونم
مامان محمد گوگولي
9 اسفند 90 18:09
اي جانم جيگرتو برم عيبت كه پيداست بلا !
اين ماماني هم عجب كارايي مي كنه ها!!


خوب خاله جونم من الان کوچولوام تازشم مریض شدم واکسن زدم اما بزرگ شدم دیگه نمی زارم پیدا باشه قول می دم.
الهام (مامان لنا)
9 اسفند 90 23:12
سلام عسلم الهی فدات شم خیلی درد داشت مگه نه
وای مامانی این چیه دیگه بابا دخمل اینجا نشسته خودتو بپوشون


آره خاله جونم خیلی درد داشت اما فقط 1 جیغ زدم عیب نداره دیگه خاله خب چکارش کنم؟
محبوبه
10 اسفند 90 19:07
4 ماهگیت مبارک کوچولوی ناز

خوشحالم که سر واکسنت زیاد اذیت نشدی گوگولی
بوووس


ممنونم خاله جون.
مامان نیکانی
10 اسفند 90 19:18
خیلیییییییییییییی جییییییییگری


مرسی خاله جونم
نگار(مامان سام)
10 اسفند 90 19:26
آخی طفلی حتی بعد از واکسن بازم می خنده.1 عکس مونده به آخر خیلی جالبه انگار رفته تو فکر.


اره جیگرم تحت هر شرایطی روحیه شو حفظ می کنه.
مریم مامان عسل
11 اسفند 90 4:21
ای وای عسلی روتو بکن اونطرف مامان! پارسا کمپرس گذاشتی خاله؟ الهی بمیرم دردت اومد؟؟ چه خوشگل خوابیدی! عزیززززم مرسی که با مامانی میای بهمون سر میزنی. بازم بیا. قئمت روی چشم!
مامان علی
14 اسفند 90 23:26
ای جونم خاله خدارو شکر که سر حال میبینمت 4 ماهگیتم مبارک گل پسر


مرسی خاله جونم.