چهارده ماهگی پارسا جونی
چهارده ماهگیت مبارک پسر گلم
سلام جیگر مامان
بازهم بهت تبریک می گم عزیز دلم ، هر روز که می گذره من بیشتر و بیشتر لذت مادر شدنم را حس می کنم و هر ماه که می گذره بیشتر و بیشتر به خودم می بالم از این همه احساس خوب گل پسرم توی این چهارده ماه پیشرفتهای خوب و زیادی داشتی از شیطنت هم که چیزی کم نصیبت نشده اصلا یکی از دلایلی که دیر به دیر آپ می کنم همینه توی پست بعدی که شیطنتهات رو می زارم فکر کنم بهم حق بدید عزیزم این روزها دوباره راه رفتن رو شروع کردی البته با نوک پنجه های پات راه می ری و هنوز می ترسی کف پات رو روی زمین بزاری با کفش هم که میانه ی خوبی نداری و هربار که پات می کنم با گریه می خواهی دربیاری ، به دندونات خیلی اهمیت می دی دائم یا نخ دندون دستته یا مسواک می زنی ، حرف زدنت خوب شده حسابی شیرین زبونی می کنی و همه کلمه ها رو می خواهی تلفظ کنی البته بعضی ها رو نامفهوم می گی ولی خیلی دوست داری که حرف بزنی دایره ی لغاتت کمی وسیع شده و الان این کلمه ها رو به این صورت ادا می کنی: بابا - ماما - به به - آبه - دُ دُ - دا دا (دایی) - عمو - اتاد (افتاد) - دف (رفت) - توپ - گل - قاقه (داغه) - کا کا (کاکائو) - پا - مار - گیگر (جیگر) - گی گی (نی نی) - سرده - آتیش - شیر - ببو ببو ( صدای دزد گیر ماشین ) - قان قان (رانندگی) و ...
از اسامی هم این سه اسم رو به این صورت می گی:
متی (مهدی ) - هتی (هستی) - موم بوم بوم (مبینا)
اطرافیان رو خوب می شناسی و وقتی اسمشون رو می گم بهشون نگاه می کنی.
عاشق دنبال بازی هستی و دائم دوست داری این بازی رو انجام بدی.
قربونت برم نفسم که اگر هر روز هزاران بار خدا رو شکر کنم بخاطر فرشته ی کوچیکی که به من هدیه داده بازم کمه.