پارسا و مسافرت
سلام پسر خوشگلم، عسلم، جگرم، نفسم، عشقم که هر روز بیشتر از روز قبل دوستت داریم و از داشتنت لذت می بریم. گل مامان این چند روز تعطیلات با مامان جون و دایی امیر رفتیم به مسافرت (اردبیل و سرعین) خیلی خوش گذشت و آب و هوای خیلی خوبی بود توی این گرمای تابستون مسافرت به همچین منطقه ای که فوق العاده سرد بود خیلی می چسبید توی این سفر شما خیلی آقا و دوست داشتنی شده بودی رفتیم خونه دوست دایی امیر. از شیرین کاریهات بگم عزیزم قبل از سفر از یکی از اسباب بازی هات که کلاغ بود و صدای قار قار در می آورد تو هم این صدا رو یاد گرفتی و دائم مثل یه بچه کلاغ کوچولو قار قار می کردی و همه رو صبح زود با صدات بیدار می کردی و با این کارت اونجا حسابی جلب توجه کردی و همه دوستت داشتند اصلا مامان و بابا رو اذیت نکردی و مثل آقاها بودی وقتی رفتیم توی آب گرم سرعین تو با مامانی اومدی ولی از آبگرم زیاد خوشت نیومد البته برای شما یکم داغ بود و برای همین هم زیاد توی آب نمی موندی و همش می خواستی بیایی بیرون آب و بغل ما باشی، عزیز دل مامان دوستت دارم و با حضورت توی این مسافرت خیلی خیلی خیلی خیلی به ما خوش گذشت.