تبریک سال نو
پارسای عزیزم سلام
چهار ماه از با تو بودن گذشت و وارد پنجمین ماه تولدت شدی تمام این روزها به جرأت می تونم بگم شیرین ترین روزهای عمرم بوده چراکه بعد از خدا و پدرت تو عزیزترین عزیزی هستی که به عشقش نفس می کشم نوروز 90 صدای قلبت رو از درون وجودم می شنیدم و آرزوی دیدنت دیوونم کرده بود ...
نوروز امسال (91) تو با اون چشمای قشنگت کنار هفت سین به من و بابا خندیدی چقدر تو دلم احساس شادی و خوشبختی کردم که خونواده کوچیک و مهربونمون با وجود تو کامل شد عزیزم از ته دل آرزومه که سالهای سال سالم و شاد کنار خودمون ببینمت و مطمئن باش جز سلامتی و خوشی برای تو هیچ آرزویی ندارم.
همیشه نگرانت مامان و بابا
باز هفت سین سرور
ماهی و تنگ بلور سکه و سبزه و آب
نرگس و جام شراب باز هم شادی عید
آرزوهای سپید باز لیلای بهار
باز مجنونی بید باز هم رنگین کمان
باز باران بهار باز گل مست غرور
باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود
باز اسفند و گلاب باز آن سودای ناب
کور باد چشم حسود باز تکرار دعا
یا مقلب القلوب یا مدبر النهار
حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست
باز نوروز سعید باز هم سال جدید
باز هم لاله عشق خنده و بیم و امید
عید شما مبارک
پارسا جونی در لحظه سال تحویل و بعد از گرفتن اولین عیدی از دایی امیر