انگلیسی یاد می گیری و ...
سلام عشق مامان؛
الان چند وقت هستش که داریم باهات انگلیسی تمرین می کنیم خیلی خوب یاد میگیری ، در حال حاضر چند تا کلمه رو با معنی بلدی که برات می نویسم
سلا م ، ماهی = فیش و جیش ( البته آموزش غلط این مشکلات و هم داره برای اینکه یادت بمونه بابایی گفت فیش مثل جیش حالا تا میگیم ماهی میگی فیش مثل جیش )
توپ ، کتاب ، آبی ، زرد، شیر( شیر جنگل ) ، دست ، پا ، ماشین ، سیب ، پرتقال ، چشم ، موز و آب
این کلمات رو کامل بلدی و بدون فکر کردن بهشون سریع انگلیسیش رو میگی .
البته بابایی خیلی برات وقت می زاره تا بهت یاد بده ولی خیلی شیطون و بازیگوشی و همش می خوای بازی کنی تا یاد بگیری ولی وقتی چیزی رو یاد بگیری دیگه فراموش نمی کنی .
عشق مامان، اگه کمتر می یام به وبلاگت سر می زنم دلیلش اینه که به جای دنیای مجازی بیشتر برای خودت وقت می زاریم و حسابی باهات تمرین و کار می کنیم آموزش - نقاشی - انگلیسی - بازی - پیاده روی - پارک که واقعا از همشون لذت می بری.
به آشپزی خیلی علاقه داری و پا به پای من می آیی توی آشپزخانه و برای من کارهایی مثل رنده کردن ، پوست گرفتن ، خرد کردن ، هم زدن رو انجام می دی یکی از کارهایی که خیلی دوست داری و عاشقشی اینکه بیایی و برای من آبمیوه بگیری من میوه ها رو داخل آبمیوه گیری می ریزم و شما به من کمک می کنی و آب میوه می گیری فقط این شکلی می تونم بهت آبمیوه بدم به شرطی می خوری که خودت بگیری .
شبها روی پشت بام عاشق آتش درست کردن و باد زدن و کباب کردنی همراه بابایی می ایستی و داد می زنی بیا بلالت بدم یا اینکه بیا کبابت بدم .
خیلی دوست داری ازت عکس بگیرم و می آیی پیشم دوربین رو می یاری ژست می گیری و می گی عکس بگیر بعدهم با حالت ها و لبخندهای قشنگت دلبری می کنی و منم ازت عکس می گیرم هر بار هم که عکس می گیرم می گی ببینم می یای جلو و نگاه می کنی و عکس بعدی...